در این مقاله، یکی از کامل ترین مجموعه های افعال بی قاعده در زبان انگلیسی به همراه معنی فارسی جمع آوری و دسته بندی شده است. در این مقاله شما می توانید پرکاربردترین و اساسی ترین افعال بی قاعده در زبان انگلیسی همراه با معنی و معادل فارسی آنها را مشاهده بنمایید. در هر یک از جدول های این مقاله افعال بی قاعده به ترتیب حروف الفبا فهرست شده اند و برای هر دو حرف، جدولی مجزا از افعال بی قاعده در زبان انگلیسی تهیه شده است. این امر آموزش و یادگیری زبان انگلیسی را بسیار سهل می کند.
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف A و B)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف A و B آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.
Irregular Verbs with Meanings (A – B)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
A
arisen arose arise برخاستن؛
بلند شدن؛
بوجود آمون؛
رخ دادن؛
awaken awoke awake بیدار کردن؛
بیدار شدن؛
B
backbitten backbit backbite غیبت کردن؛
been was / were be بودن؛
borne / born bore bear تحمل کردن، تاب آوردن؛
زاییدن؛
میوه دادن؛
beaten / beat beat beat زدن؛
تپیدن؛
کوبیدن؛
کتک زدن؛
become became become شدن؛
begun began begin آغاز کردن، شروع کردن؛
آغاز شدن، شروع شدن؛
bent bent bend خم شدن؛
خم کردن؛
bet bet bet شرط بستن؛
bid bid bid پیشنهاد دادن؛
قیمت خرید را معلوم کردن؛
دعوت کردن؛
امر کردن؛
bound bound bind متعهد کردن؛
مقید و ملزم کردن؛
چسباندن؛
bitten bit bite گاز گرفتن؛
نیش زدن؛
bled bled bleed خون آمدن از؛
خون گرفتن؛
blown blew blow دمیدن؛
وزیدن؛
فوت کردن؛
broken broke break شکستن؛
نقض کردن؛
broken up broke up break up تفکیک کردن؛
جدا شدن؛
bred bred breed پرورش دادن (حیوانات)؛
تربیت کردن (حیوانات)؛
به دنیا آوردن (حیوانات)؛
brought brought bring آوردن؛
موجب شدن؛
brought up brought up bring up پرورش دادن؛
رشد دادن؛
مطرح کردن؛
broadcast broadcast broadcast منتشر کردن؛
پخش کردن؛
built built build ساختن؛
درست کردن؛
burned / burnt burned / burnt burn سوختن؛
آتش زدن؛
burst burst burst ترکیدن؛
منفجر کردن؛
قطع کردن؛
از هم پاشیدن؛
bought bought buy خریدن
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف C و D)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف C و D آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.
Irregular Verbs with Meanings (C – D)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
C
cast cast cast ریختن؛
در قالب قرار دادن؛
افکندن (نور / سایه)؛
انداختن (رای)؛
caught caught catch گرفتن؛
قاپیدن؛
درک کردن؛
chosen chose choose انتخاب کردن؛
برگزیدن؛
clung clung cling چسبیدن؛
پیوستن؛
وفادار بودن؛
صدای جرنگ؛
come came come آمدن؛
cost cost cost ارزیدن؛
قیمت داشتن؛
crept crept creep خزیدن؛
سینه مال رفتن؛
cut cut cut بریدن؛
قطع کردن؛
D
dealt dealt deal معامله کردن؛
سر و کار داشتن؛
dug dug dig حفر کردن؛
کندن؛
کاوش کردن؛
done did do انجام دادن؛
عمل کردن؛
کردن؛
drawn drew draw کشیدن؛
رسم کردن؛
بیرون کشیدن؛
dreamed / dreamt dreamed / dreamt dream خواب دیدن؛
رویا دیدن؛
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف E و F)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف E و F آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.
Irregular Verbs with Meanings (E – F)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
E
eaten ate eat خوردن؛
غذا خوردن؛
F
fallen fell fall افتادن؛
سقوط کردن؛
ویران شدن؛
تنزل کردن؛
پایین آمدن؛
fallen asleep fell asleep fall asleep به خواب رفتن؛
fallen in love fell in love fall in love عاشق شدن؛
felt felt feel احساس کردن؛
حس کردن؛
felt blue felt blue feel blue غمگین بودن؛
fought fought fight مبارزه کردن؛
جنگیدن؛
نزاع کردن؛
found found find پیدا کردن؛
تشخیص دادن؛
کشف کردن؛
found out found out find out متوجه شدن؛
پی بردن؛
دریافتن؛
کشف کردن؛
fitted / fit fitted / fit fit اندازه بودن؛
متناسب کردن؛
fled fled flee فرار کردن؛
گریختن؛
flung flung fling پرت کردن؛
افکندن؛
انداختن؛
flown flew fly پریدن؛
پرواز کردن؛
forbidden forbade forbid ممنوع کردن؛
منع کردن؛
قدغن کردن؛
forecast forecast forecast پیش بینی کردن؛
طالع دیدن؛
forgotten forgot forget فراموش کردن؛
پشت سر گذاشتن؛
forgiven forgave forgive بخشودن؛
عفو کردن؛
forsaken forsook forsake ول کردن؛
رها کردن؛
پشت سر گذاشتن؛
frozen froze freeze ثابت کردن؛
یخ بستن؛
منجمد شدن؛
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف G و H)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف G و H آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.
Irregular Verbs with Meanings (G – H)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
G
got / gotten got get به دست آوردن؛
گرفتن؛
فراهم کردن؛
رسیدن؛
…
given gave give دادن؛
بخشیدن؛
gone went go رفتن؛
رواج یافتن؛
ground ground grind آسیاب کردن؛
خرد کردن؛
سابیدن؛
grown grew grow بزرگ شدن؛
روییدن؛
H
hung hung hang آویزان کردن؛
آویختن؛
had had have داشتن؛
دارا بودن؛
heard heard hear شنیدن؛
hidden hid hide پنهان کردن؛
مخفی کردن؛
hit hit hit زدن؛
خوردن؛
اصابت کردن؛
به هدف زدن؛
held held hold گرفتن؛
نگه داشتن (کوتاه مدت)؛
hurt hurt hurt اذیت کردن؛
آسیب زدن؛
آسیب رساندن؛
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف I و J)
در این جدول افعال بی قاعده متداولی برای حروف I و J وجود ندارد.
Irregular Verbs with Meanings (I – J)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
I
J
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف K و L)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف K و L آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.
Irregular Verbs with Meanings (K – L)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
K
kept kept keep نگه داشتن (طولانی مدت)؛
حفظ کردن؛
ادامه دادن؛
kneeled / knelt kneeled / knelt kneel زانو زدن؛
known knew know دانستن؛
شناختن؛
آگاه بودن؛
L
laid laid lay قرار دادن؛
دراز کشیدن؛
تخم گذاردن؛
led led lead رهبری کردن؛
leaned / leant leaned /leant lean خم شدن؛
تکیه زدن؛
کج شدن؛
leaped / leapt leaped / leapt leap جستن؛
خیز زدن؛
learned / learnt learned / learnt learn یاد گرفتن؛
فرا گرفتن؛
left left leave ترک کردن؛
رها کردن؛
باقی گذاردن؛
جا گذاشتن؛
lent lent lend قرض دادن؛
وام دادن؛
عاریه دادن؛
let let let اجازه دادن؛
lain lay lie دراز کشیدن؛
قرار گرفتن؛
lighted / lit lighted / lit light روشن کردن؛
lost lost lose از دست دادن؛
گم کردن؛
باختن؛
شکست خوردن؛
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف M و N)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف M و N آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است. در این جدول فعل بی قاعده متداولی که با حرف N شروع شود ذکر نشده است.
Irregular Verbs with Meanings (M – N)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
M
made made make ساختن؛
درست کردن؛
ایجاد کردن؛
مجبور کردن؛
meant meant mean معنی دادن؛
منظور داشتن؛
مقصود داشتن؛
met met meet ملاقات کردن؛
برخورد کردن؛
پیوستن؛
mislaid mislaid mislay جا گذاشتن؛
گم کردن؛
(بدون قصد
چیزی را جایی گذاشتن
که راحت یافت نشود)
mistaken mistook mistake اشتباه کردن؛
خطا کردن؛
N
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف O و P)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف O و P آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.
Irregular Verbs with Meanings (O – P)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
O
overslept overslept oversleep خواب ماندن؛
بیش از حد معمول خوابیدن؛
overtaken overtook overtake سبقت گرفتن از؛
رد شدن از؛
P
paid paid pay پرداختن؛
به عهده گرفتن؛
انجام دادن؛
put put put قرار دادن
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف Q و R)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف Q و R آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.
Irregular Verbs with Meanings (Q – R)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
Q
quit quit quit ترک کردن؛
استعفا دادن؛
ول کردن؛
تسلیم شدن؛
R
read read read خواندن؛
تعبیر کردن؛
rid rid rid رهانیدن از؛
از شر چیزی خلاص شدن؛
ridden rode ride سواری کردن؛
راندن؛
rung rang ring زنگ زدن؛
risen rose rise بالا آمدن؛
برخاستن؛
run ran run دویدن؛
راندن؛
اداره کردن؛
جاری شدن؛
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف S و T)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف S و T آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.
Irregular Verbs with Meanings (S – T)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
S
said said say گفتن؛
seen saw see دیدن؛
فهمیدن؛
sought sought seek جستجو کردن؛
طلب کردن؛
sold sold sell فروختن؛
sent sent send ارسال کردن؛
فرستادن؛
سوق دادن؛
set set set قرار دادن؛
تنظیم کردن؛
shaken shook shake تکان دادن؛
تکان خوردن؛
لرزیدن؛
shed shed shed پوست انداختن؛
ریختن؛
افکندن؛
shined / shone shined / shone shine درخشیدن؛
روشن شدن؛
shot shot shoot زدن؛
رها کردن؛
آمپول زدن؛
عکسبرداری کردن؛
فیلم برداری کردن؛
شکلیک کردن؛
showed / shown showed / shown show نشان دادن؛
ابراز کردن؛
shrunk shrank / shrunk shrink کوچک شدن؛
آب رفتن؛
چروک شدن؛
چروک کردن؛
shut shut shut بستن؛
تعطیل کردن؛
مسدود کردن؛
sung sang sing خواندن؛
آواز خواندن؛
سرودن؛
sunk sank sink فرو رفتن؛
غرق شدن؛
sat sat sit نشستن؛
قرار گرفتن؛
slept slept sleep خوابیدن؛
غنودن؛
slid slid slide لغزیدن؛
سر خوردن؛
slit slit slit چاک دادن؛
شکافتن؛
smelled / smelt smelled / smelt smell بوییدن؛
بو دادن؛
بو کردن؛
spoken spoke speak صحبت کردن؛
سخن گفتن؛
speeded / sped speeded / sped speed سرعت گرفتن؛
کامیاب بودن؛
با سرعت راندن؛
spelled / spelt spelled / spelt spell هجی کردن؛
طلسم کردن؛
spent spent spend صرف کردن؛
خرج کردن؛
spilled / spilt spilled / spilt spill ریختن؛
spun spun spin چرخیدن؛
چرخاندن؛
چرخ زدن؛
spit / spat spit / spat spit تف انداختن؛
به سیخ کشیدن؛
split split split شکافتن؛
دو نیم کردن؛
از هم جدا کردن
spoiled / spoil spoiled / spoil spoil از بین بردن؛
خراب کردن؛
فاسد کردن؛
لوس کردن؛
spread spread spread گسترش یافتن؛
پخش کردن؛
منتشر شدن؛
sprung sprang / sprung spring پریدن؛
جهش کردن؛
لی لی کردن؛
قابل ارتجاع بودن؛
stood stood stand ایستادن؛ بودن؛
stolen stole steal دزدیدن؛
ربودن؛
stuck stuck stick چسباندن؛
فرو بردن؛
الصاق کردن؛
stung stung sting نیش زدن؛
گزیدن؛
stunk stank / stunk stink بوی بد دادن؛
تعفن داشتن؛
struck / stricken struck strike ضربه زدن؛
اعتصاب کردن؛
زدن؛
خوردن؛
strived / striven strived / strove strive تلاش کردن؛
کوشش کردن؛
strung strung string رشته کردن؛
به نخ کشیدن؛
sworn swore swear سوگند خوردن؛
قسم دادن؛
عهد کردن؛
فحش دادن؛
ناسزا گفتن؛
swept swept sweep جاروب کردن؛
روبیدن؛
از این سو به آن سو
حرکت دادن؛
swum swam swim شنا کردن؛
شناور شدن؛
swung swung swing تلو تلو خوردن؛
تاب خوردن؛
نوسان کردن؛
T
taken took take گرفتن؛
پنداشتن؛
taught taught teach تعلیم دادن؛
آموزش دادن؛
torn tore tear پاره کردن؛
دریدن؛
told told tell گفتن؛
بیان کردن؛
thought thought think فکر کردن؛
خیال کردن؛
thrown threw throw پرت کردن؛
پرتاب کردن؛
انداختن؛
افکندن؛
ویران کردن؛
thrust thrust thrust چپاندن؛
فرو کردن؛
رخنه کردن؛
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف U و V)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف U و V آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است. در این جدول فعل بی قاعده متداولی که با حرف V شروع شود ذکر نشده است.
Irregular Verbs with Meanings (U – V)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
U
understood understood understand فهمیدن؛
درک کردن؛
undertaken undertook undertake به عهده گرفتن؛
متقبل شدن؛
upset upset upset واژگون کردن؛
چپه کردن؛
آشفته کردن؛
مضطرب کردن؛
V
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف W و X)
در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف W و X آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است. در این جدول فعل بی قاعده متداولی که با حرف X شروع شود ذکر نشده است.
Irregular Verbs with Meanings (W – X)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
W
waked / woken waked / woke wake از خواب بیدار شدن؛
از خواب بیدار کردن؛
worn wore wear پوشیدن؛
مستهلک شدن؛
woven wove weave بافتن؛
درست کردن؛
wept wept weep گریه کردن؛
اشک ریختن؛
گریستن؛
won won win پیروز شدن؛
غلبه کردن؛
بردن؛
wound wound wind چرخاندن؛
پیچاندن؛
پیچیدن؛
withdrawn withdrew withdraw کنار کشیدن؛
عقب کشیدن؛
باز گرفتن؛
written wrote write نوشتن؛
X
افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف Y و Z)
در این جدول افعال بی قاعده متداولی برای حروف Y و Z وجود ندارد.
Irregular Verbs with Meanings (Y – Z)
Past Participle
(pp)Past Tense
(pt)Simple Form معنی
Y
Z
** لازم به یادآوری می باشد که بعضی از افعال فوق الذکر، ممکن است داری معانی بیشتری باشند. در این فهرست، تنها معانی معمول و متداول آنها ذکر شده است. اگر در حال خواندن متنی هستید، فیلمی تماشا می کنید، یا به یک قطعه موسیقی گوش می کنید و معانی بعضی از افعال برای شما نامانوس و عجیب بود، بایستی بدانید که آن فعل معنی دیگری نیز دارد. با نگاه کردن در یک دیکشنری معتبر و کامل می توانید بقیه معانی افعال که متداول نیستند را نیز دریابید.