کامل ترین وجامع ترین آموزش افعال بی قاعده در زبان انگلیسی به همراه معنی که توسط آقای مرآت متقی در کالج زبان انگلیسی مرآت ارائه شده است.

افعال بی قاعده در زبان انگلیسی با معنی

در این مقاله، یکی از کامل ترین مجموعه های افعال بی قاعده در زبان انگلیسی به همراه معنی فارسی جمع آوری و دسته بندی شده است. در این مقاله شما می توانید پرکاربردترین و اساسی ترین افعال بی قاعده در زبان انگلیسی همراه با معنی و معادل فارسی آنها را مشاهده بنمایید. در هر یک از جدول های این مقاله افعال بی قاعده به ترتیب حروف الفبا فهرست شده اند و برای هر دو حرف، جدولی مجزا از افعال بی قاعده در زبان انگلیسی تهیه شده است. این امر آموزش و یادگیری زبان انگلیسی را بسیار سهل می کند.

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف A و B)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف A و B آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.

Irregular Verbs with Meanings (A – B)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
A
arisenaroseariseبرخاستن؛
بلند شدن؛
بوجود آمون؛
رخ دادن؛
awakenawokeawakeبیدار کردن؛
بیدار شدن؛
B
backbittenbackbitbackbiteغیبت کردن؛
beenwas / werebeبودن؛
borne / bornborebearتحمل کردن، تاب آوردن؛
زاییدن؛
میوه دادن؛
beaten / beatbeatbeatزدن؛
تپیدن؛
کوبیدن؛
کتک زدن؛
becomebecamebecomeشدن؛
begunbeganbeginآغاز کردن، شروع کردن؛
آغاز شدن، شروع شدن؛
bentbentbendخم شدن؛
خم کردن؛
betbetbetشرط بستن؛
bidbidbidپیشنهاد دادن؛
قیمت خرید را معلوم کردن؛
دعوت کردن؛
امر کردن؛
boundboundbindمتعهد کردن؛
مقید و ملزم کردن؛
چسباندن؛
bittenbitbiteگاز گرفتن؛
نیش زدن؛
bledbledbleedخون آمدن از؛
خون گرفتن؛
blownblewblowدمیدن؛
وزیدن؛
فوت کردن؛
brokenbrokebreakشکستن؛
نقض کردن؛
broken upbroke upbreak upتفکیک کردن؛
جدا شدن؛
bredbredbreedپرورش دادن (حیوانات)؛
تربیت کردن (حیوانات)؛
به دنیا آوردن (حیوانات)؛
broughtbroughtbringآوردن؛
موجب شدن؛
brought upbrought upbring upپرورش دادن؛
رشد دادن؛
مطرح کردن؛
broadcastbroadcastbroadcastمنتشر کردن؛
پخش کردن؛
builtbuiltbuildساختن؛
درست کردن؛
burned / burntburned / burntburnسوختن؛
آتش زدن؛
burstburstburstترکیدن؛
منفجر کردن؛
قطع کردن؛
از هم پاشیدن؛
boughtboughtbuyخریدن

افعال بی قاعده در زبان انگلیسی در کالج زبان انگلیسی مرآت Build

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف C و D)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف C و D آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.

Irregular Verbs with Meanings (C – D)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
C
castcastcastریختن؛
در قالب قرار دادن؛
افکندن (نور / سایه)؛
انداختن (رای)؛
caughtcaughtcatchگرفتن؛
قاپیدن؛
درک کردن؛
chosenchosechooseانتخاب کردن؛
برگزیدن؛
clungclungclingچسبیدن؛
پیوستن؛
وفادار بودن؛
صدای جرنگ؛
comecamecomeآمدن؛
costcostcostارزیدن؛
قیمت داشتن؛
creptcreptcreepخزیدن؛
سینه مال رفتن؛
cutcutcutبریدن؛
قطع کردن؛
D
dealtdealtdealمعامله کردن؛
سر و کار داشتن؛
dugdugdigحفر کردن؛
کندن؛
کاوش کردن؛
donediddoانجام دادن؛
عمل کردن؛
کردن؛
drawndrewdrawکشیدن؛
رسم کردن؛
بیرون کشیدن؛
dreamed / dreamtdreamed / dreamtdreamخواب دیدن؛
رویا دیدن؛

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف E و F)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف E و F آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.

Irregular Verbs with Meanings (E – F)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
E
eatenateeatخوردن؛
غذا خوردن؛
F
fallenfellfallافتادن؛
سقوط کردن؛
ویران شدن؛
تنزل کردن؛
پایین آمدن؛
fallen asleepfell asleepfall asleepبه خواب رفتن؛
fallen in lovefell in lovefall in loveعاشق شدن؛
feltfeltfeelاحساس کردن؛
حس کردن؛
felt bluefelt bluefeel blueغمگین بودن؛
foughtfoughtfightمبارزه کردن؛
جنگیدن؛
نزاع کردن؛
foundfoundfindپیدا کردن؛
تشخیص دادن؛
کشف کردن؛
found outfound outfind outمتوجه شدن؛
پی بردن؛
دریافتن؛
کشف کردن؛
fitted / fitfitted / fitfitاندازه بودن؛
متناسب کردن؛
fledfledfleeفرار کردن؛
گریختن؛
flungflungflingپرت کردن؛
افکندن؛
انداختن؛
flownflewflyپریدن؛
پرواز کردن؛
forbiddenforbadeforbidممنوع کردن؛
منع کردن؛
قدغن کردن؛
forecastforecastforecastپیش بینی کردن؛
طالع دیدن؛
forgottenforgotforgetفراموش کردن؛
پشت سر گذاشتن؛
forgivenforgaveforgiveبخشودن؛
عفو کردن؛
forsakenforsookforsakeول کردن؛
رها کردن؛
پشت سر گذاشتن؛
frozenfrozefreezeثابت کردن؛
یخ بستن؛
منجمد شدن؛

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف G و H)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف G و H آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.

Irregular Verbs with Meanings (G – H)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
G
got / gottengotgetبه دست آوردن؛
گرفتن؛
فراهم کردن؛
رسیدن؛
givengavegiveدادن؛
بخشیدن؛
gonewentgoرفتن؛
رواج یافتن؛
groundgroundgrindآسیاب کردن؛
خرد کردن؛
سابیدن؛
growngrewgrowبزرگ شدن؛
روییدن؛
H
hunghunghangآویزان کردن؛
آویختن؛
hadhadhaveداشتن؛
دارا بودن؛
heardheardhearشنیدن؛
hiddenhidhideپنهان کردن؛
مخفی کردن؛
hithithitزدن؛
خوردن؛
اصابت کردن؛
به هدف زدن؛
heldheldholdگرفتن؛
نگه داشتن (کوتاه مدت)؛
hurthurthurtاذیت کردن؛
آسیب زدن؛
آسیب رساندن؛

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف I و J)

در این جدول افعال بی قاعده متداولی برای حروف I و J وجود ندارد.

Irregular Verbs with Meanings (I – J)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
I
J

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف K و L)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف K و L آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.

Irregular Verbs with Meanings (K – L)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
K
keptkeptkeepنگه داشتن (طولانی مدت)؛
حفظ کردن؛
ادامه دادن؛
kneeled / kneltkneeled / kneltkneelزانو زدن؛
knownknewknowدانستن؛
شناختن؛
آگاه بودن؛
L
laidlaidlayقرار دادن؛
دراز کشیدن؛
تخم گذاردن؛
ledledleadرهبری کردن؛
leaned / leantleaned /leantleanخم شدن؛
تکیه زدن؛
کج شدن؛
leaped / leaptleaped / leaptleapجستن؛
خیز زدن؛
learned / learntlearned / learntlearnیاد گرفتن؛
فرا گرفتن؛
leftleftleaveترک کردن؛
رها کردن؛
باقی گذاردن؛
جا گذاشتن؛
lentlentlendقرض دادن؛
وام دادن؛
عاریه دادن؛
letletletاجازه دادن؛
lainlaylieدراز کشیدن؛
قرار گرفتن؛
lighted / litlighted / litlightروشن کردن؛
lostlostloseاز دست دادن؛
گم کردن؛
باختن؛
شکست خوردن؛

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف M و N)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف M و N آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است. در این جدول فعل بی قاعده متداولی که با حرف N شروع شود ذکر نشده است.

Irregular Verbs with Meanings (M – N)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
M
mademademakeساختن؛
درست کردن؛
ایجاد کردن؛
مجبور کردن؛
meantmeantmeanمعنی دادن؛
منظور داشتن؛
مقصود داشتن؛
metmetmeetملاقات کردن؛
برخورد کردن؛
پیوستن؛
mislaidmislaidmislayجا گذاشتن؛
گم کردن؛
(بدون قصد
چیزی را جایی گذاشتن
که راحت یافت نشود)
mistakenmistookmistakeاشتباه کردن؛
خطا کردن؛
N

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف O و P)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف O و P آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.

Irregular Verbs with Meanings (O – P)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
O
oversleptoversleptoversleepخواب ماندن؛
بیش از حد معمول خوابیدن؛
overtakenovertookovertakeسبقت گرفتن از؛
رد شدن از؛
P
paidpaidpayپرداختن؛
به عهده گرفتن؛
انجام دادن؛
putputputقرار دادن

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف Q و R)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف Q و R آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.

Irregular Verbs with Meanings (Q – R)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
Q
quitquitquitترک کردن؛
استعفا دادن؛
ول کردن؛
تسلیم شدن؛
R
readreadreadخواندن؛
تعبیر کردن؛
ridridridرهانیدن از؛
از شر چیزی خلاص شدن؛
riddenroderideسواری کردن؛
راندن؛
rungrangringزنگ زدن؛
risenroseriseبالا آمدن؛
برخاستن؛
runranrunدویدن؛
راندن؛
اداره کردن؛
جاری شدن؛

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف S و T)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف S و T آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است.

Irregular Verbs with Meanings (S – T)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
S
saidsaidsayگفتن؛
seensawseeدیدن؛
فهمیدن؛
soughtsoughtseekجستجو کردن؛
طلب کردن؛
soldsoldsellفروختن؛
sentsentsendارسال کردن؛
فرستادن؛
سوق دادن؛
setsetsetقرار دادن؛
تنظیم کردن؛
shakenshookshakeتکان دادن؛
تکان خوردن؛
لرزیدن؛
shedshedshedپوست انداختن؛
ریختن؛
افکندن؛
shined / shoneshined / shoneshineدرخشیدن؛
روشن شدن؛
shotshotshootزدن؛
رها کردن؛
آمپول زدن؛
عکسبرداری کردن؛
فیلم برداری کردن؛
شکلیک کردن؛
showed / shownshowed / shownshowنشان دادن؛
ابراز کردن؛
shrunkshrank / shrunkshrinkکوچک شدن؛
آب رفتن؛
چروک شدن؛
چروک کردن؛
shutshutshutبستن؛
تعطیل کردن؛
مسدود کردن؛
sungsangsingخواندن؛
آواز خواندن؛
سرودن؛
sunksanksinkفرو رفتن؛
غرق شدن؛
satsatsitنشستن؛
قرار گرفتن؛
sleptsleptsleepخوابیدن؛
غنودن؛
slidslidslideلغزیدن؛
سر خوردن؛
slitslitslitچاک دادن؛
شکافتن؛
smelled / smeltsmelled / smeltsmellبوییدن؛
بو دادن؛
بو کردن؛
spokenspokespeakصحبت کردن؛
سخن گفتن؛
speeded / spedspeeded / spedspeedسرعت گرفتن؛
کامیاب بودن؛
با سرعت راندن؛
spelled / speltspelled / speltspellهجی کردن؛
طلسم کردن؛
spentspentspendصرف کردن؛
خرج کردن؛
spilled / spiltspilled / spiltspillریختن؛
spunspunspinچرخیدن؛
چرخاندن؛
چرخ زدن؛
spit / spatspit / spatspitتف انداختن؛
به سیخ کشیدن؛
splitsplitsplitشکافتن؛
دو نیم کردن؛
از هم جدا کردن
spoiled / spoilspoiled / spoilspoilاز بین بردن؛
خراب کردن؛
فاسد کردن؛
لوس کردن؛
spreadspreadspreadگسترش یافتن؛
پخش کردن؛
منتشر شدن؛
sprungsprang / sprungspringپریدن؛
جهش کردن؛
لی لی کردن؛
قابل ارتجاع بودن؛
stoodstoodstandایستادن؛ بودن؛
stolenstolestealدزدیدن؛
ربودن؛
stuckstuckstickچسباندن؛
فرو بردن؛
الصاق کردن؛
stungstungstingنیش زدن؛
گزیدن؛
stunkstank / stunkstinkبوی بد دادن؛
تعفن داشتن؛
struck / strickenstruckstrikeضربه زدن؛
اعتصاب کردن؛
زدن؛
خوردن؛
strived / strivenstrived / strovestriveتلاش کردن؛
کوشش کردن؛
strungstrungstringرشته کردن؛
به نخ کشیدن؛
swornsworeswearسوگند خوردن؛
قسم دادن؛
عهد کردن؛
فحش دادن؛
ناسزا گفتن؛
sweptsweptsweepجاروب کردن؛
روبیدن؛
از این سو به آن سو
حرکت دادن؛
swumswamswimشنا کردن؛
شناور شدن؛
swungswungswingتلو تلو خوردن؛
تاب خوردن؛
نوسان کردن؛
T
takentooktakeگرفتن؛
پنداشتن؛
taughttaughtteachتعلیم دادن؛
آموزش دادن؛
torntoretearپاره کردن؛
دریدن؛
toldtoldtellگفتن؛
بیان کردن؛
thoughtthoughtthinkفکر کردن؛
خیال کردن؛
thrownthrewthrowپرت کردن؛
پرتاب کردن؛
انداختن؛
افکندن؛
ویران کردن؛
thrustthrustthrustچپاندن؛
فرو کردن؛
رخنه کردن؛

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف U و V)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف U و V آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است. در این جدول فعل بی قاعده متداولی که با حرف V شروع شود ذکر نشده است.

Irregular Verbs with Meanings (U – V)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
U
understoodunderstoodunderstandفهمیدن؛
درک کردن؛
undertakenundertookundertakeبه عهده گرفتن؛
متقبل شدن؛
upsetupsetupsetواژگون کردن؛
چپه کردن؛
آشفته کردن؛
مضطرب کردن؛
V

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف W و X)

در جدول ذیل افعال بی قاعده انگلیسی که با حروف W و X آغاز می شوند به ترتیب حروف الفبا آورده شده اند. در ستون اول این جدول معنای متداول این افعال نیز ذکر شده است. در این جدول فعل بی قاعده متداولی که با حرف X شروع شود ذکر نشده است.

Irregular Verbs with Meanings (W – X)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
W
waked / wokenwaked / wokewakeاز خواب بیدار شدن؛
از خواب بیدار کردن؛
wornworewearپوشیدن؛
مستهلک شدن؛
wovenwoveweaveبافتن؛
درست کردن؛
weptweptweepگریه کردن؛
اشک ریختن؛
گریستن؛
wonwonwinپیروز شدن؛
غلبه کردن؛
بردن؛
woundwoundwindچرخاندن؛
پیچاندن؛
پیچیدن؛
withdrawnwithdrewwithdrawکنار کشیدن؛
عقب کشیدن؛
باز گرفتن؛
writtenwrotewriteنوشتن؛
X

افعال بی قاعده در زبان انگلیسی در کالج زبان انگلیسی مرآت Write

افعال بی قاعده انگلیسی با معنی
(حروف Y و Z)

در این جدول افعال بی قاعده متداولی برای حروف Y و Z وجود ندارد.

Irregular Verbs with Meanings (Y – Z)
Past Participle
(pp)
Past Tense
(pt)
Simple Formمعنی
Y
Z

** لازم به یادآوری می باشد که بعضی از افعال فوق الذکر، ممکن است داری معانی بیشتری باشند. در این فهرست، تنها معانی معمول و متداول آنها ذکر شده است. اگر در حال خواندن متنی هستید، فیلمی تماشا می کنید، یا به یک قطعه موسیقی گوش می کنید و معانی بعضی از افعال برای شما نامانوس و عجیب بود، بایستی بدانید که آن فعل معنی دیگری نیز دارد. با نگاه کردن در یک دیکشنری معتبر و کامل می توانید بقیه معانی افعال که متداول نیستند را نیز دریابید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

سبد خرید